مردی از دوست خود پرسید: تا به حال که شصت سال از عمرت می گذرد، آیا به یکی از آرزوهای جوانی ات رسیده ای؟
گفت: آری، فقط به یکی، هنگامی که پدرم در کودکی مرا تنبیه می کرد و موی سرم را می کشید، آرزو می کردم که به هیچ وجه مو نداشته باشم و امروز به این آرزو رسیده ام.
واسه بازی پرسپولیس و فولاد رفته بودم استادیوم ، اخرای بازی بود که یکی از دوربینهای صدا سیما زوم کرده بود روی من بیچاره و داشت زنده ، تصویرم رو پخش میکرد!!
من از خدا بیخبر هم انگشتم رو تا ته کرده بودم تو دماغم و 360 درجه میچرخوندم ... بعد انگشتم رو در اوردم و مالیدم به لباس نفر کناریم!!
بعد از چند لحظه مهرناز باهام تماس گرفت و با گریه بهم گفت :
خاک تو سرت ، بی فرهنگ.! فقط میخواستی ابروی من رو جلو دوستام ببری... دیگه یه لحظه هم نمیخوام ببینمت!! تا اومدم بگم چی شده زرتی قطع کرد!!هنوز گوشیم رو تو جیبم نزاشته بودم که بابام تماس گرفت و گفت:حالا به جا دانشگاه میپیچونی میری فوتبال ببینی اره !!! امشب اومدی خونه اون دماغت رو صاف میکنم ، پسره ی بی شخصیت!!
اونم زارت قطع کرد!!دوباره گوشیم صداش در اومد. اینبار جاسم بود... دوستم.. گفت:اقا چه صحنه ای بود... کلی خندیدیم با بچه ها... یادت باشه اومدی یه دکتر زیبایی بهت معرفی کنم ، اون دماغت رو عمل کنی!!
زارت قطع کرد!!هنوز تو شوک حرفای این سه نفر بودم که دیدم ، نفر کناریم داره با عصبانیت نگام میکنه و یهو یه کشیده ی محکم خابوند تو گوشم و گفت:
تا تو باشی دفعه ی بعد اشغالای دماغت رو با لباس این و اون پاک نکنی!!
.
.
.
یعنی اگه من دستم به اون فیلم بردار برسه...
توی تاکسی نشسته بودم، دو تا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون... یکی گفت:
به خدا اگه بزارم دست تو جیبت بکنی! من حساب میکنم...
بعد از راننده پرسید : ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن !
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمــــــی ؟؟!!
راننده گفت : جـــان ؟
مرد : گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت : حرف دهنتو بفهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه.. آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت : نــــــــه ... فقط تو آدمی!
یارو گفت : یعنی چی؟ من میگم آدمی هزار تومن؛یا دوتاییمون باهم هزار تومن!!
مهارت شمشیر زنی: تو آبادان یه مسابقه مهارت شمشیر زنی میذارن . بعد از مسابقه خبرنگار با سه نفر اول مصاحبه می کنه .... اول میره سراغ نفر سوم: شما چی شد که نفر سوم شدی ؟ نفر سوم یه مگس رو تو هوا با شمشیر دو نصف میکنه ..... خبرنگاره میره سراغ نفر دوم . نفر دوم هم یه مگس به خبرنگار نشون میده با شمشیر تو هوا دوتا بالشو میزنه .... خبرنگار هاج و واج می مونه که نفر اول چه شاهکاریه ؟ به نفر اول که همشهریم بوده میگه شما چه مهارتی نشو ن دادی؟ جاسم یه مگس نشونش میده با شمشیر تو هوا مگس رو میزنه...مگسه اول میفته زمین بعد بلند میشه دوباره پرواز میکنه... خبرنگارمیگه ...این که رفت! جاسم میگه رفت ... ولی دیگه هیچوقت بچه دار نمیشه ....
اینم از محصول جدید ایران خودرو برای خدمت رسانی به هموطنان جنازمون
تا آخرین مسیر زندگیشونم با خودروی ملی طی طریق کنن. دو البته مطمئنم که هنوز متوجه شاهکار ایران خودرو تو این محصولش نشدین:سمند نعش کش 4 درب!!!
از طرف مدرسه به غضنفر گفتن برو درباره "عمه ی عطار" تحقیق بنویس، کل فامیل رو بسیج کرده که درباره "عمه ی عطار" مطلب جمع کنن، آخرشم به هیچ جا نرسیدن! اصلا هیچ منبعی درباره خانواده پدری عطار پیدا نمیشد. مادرش رفت مدرسه داد و بیداد که این چه تحقیقی به بچه مردم میدین ! عمه ی عطار به چه درد بچه میخوره آخه!؟ مدیر مدرسه هم گفت:
ای خانم، موضوع تحقیق اصلا "عمه ی عطار" نبوده " ائمه ی اطهار" بوده !!
15 مهر
مشترک گرامی سرویس آهنگ پیشواز شما تا سه روز دیگر به پایان میرسد لطفآ کد آهنگ جدید را به 8980 ارسال نمایید
16مهر
مشترک گرامی سرویس آهنگ پیشوازتون تا دو روز دیگه به پایان میرسه ها! آهنگ جدیدو سفارش بده!
17مهر
مشترک بخدا گرامی فردا آهنگ پیشوازت تموم میشه!این تن بمیره یه آهنگ جدید سفارش بده!
18 مهر
ببین امروز آهنگ پیشوازت تموم میشه اگهآهنگ جدید رو سفارش ندی تا یه سا عتدیگه سیستم به طور خودکار 2500،ریال ازاعتبار شما کم میکنه یه آهنگ جدید هم واست میذاره دیگه خود دانی
18 مهر 1 ساعت بعد
مشترک گرامی سیستم با موفقیت آهنگ پیشواز جدید به اسم جاستین بیبر فیت ساسی مانکن را برای شما فعال کرد اینآهنگ تا سه ماه دیگه میمونه واست تا یاد بگیری جواب منو بدی!
ایرانسل!
در ضمن همینطوری 5000ریال هم از اعتبارت کم کردم!
یوهو هاهاهاها!
می دونم همچین چیزی غیر ممکنه اما یه جورایی با زورم که شده تصور کنید دو تا ذکور رفتن بهشت :
هر روز که همدیگرو می بینن شروع می کنن به خالی بستن :
و میگن.........
شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، به اين ميگن بازاريابي مستقيم
مگه من ازت چی خواستم....جز یه ویلا تو لواسون
یه بی ام و سیاه رنگ .... یه آپارتمان تو شمرون
دو هزار و هفتا سكه .... یه زمین اول جردن
كه تو در نهایت عشق .... بزنی قباله ی من
مگه من ازت چی خواستم .... اینكه مادرت نباشه
نمیخوام كه با حضورش .... زندگیم از هم بپاشه
ولی خب مصلحت اینه .... مادرم پیشم بمونه
هرچی باشه نازنینم .... مامانم از خودمونه
این توقعی زیاده .... كه تو ظرفا رو بشوری
واسه رفع خستگیمون .... چایی دم كنی تو قوری
هر چی من میگم بگی چشم .... مث یك آدم عاقل
تو خودت گفتی كه هستی .... یه شریك خوب و همدل
پس چرا جا زدی میری
چرا از من دیگه سیری
نمیدونی كه با رفتن
من و از خودم میگیری
من هنوز چیزی نخواستم
خدایا...یک مرگ بدهکارم و یک آرزو طلبکار
یا طلب گیر یا طلب ده
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید استتوس های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.
اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید.
لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اموزش همه چیز
و آدرس
javad0111.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.