باز سر كلاس نشسته بوديم . چند باري استاد هي چش غره مي رفت به يكي از بچه ها . ديگه عصباني شد و گفت آخه اون لاستيك چيه تو دهنت؟؟!!!
دوست ما هم در كمال آرامش با لحن آلن دلوني گفت : بارزه آقا بارز...
عاقا نفر داشتيم دندوناش لاي موزاييك گير كرده بود در نميومد!!
یادش به خیر یه روز بایکی از استادمون که خیلی هم تیز بود کلاس داشتیم من شب قبلش دیرخوابیده بودم،سرکلاس هی خمیازه میکشیدم بعدکه کلاس تموم شد خواستیم بیایم ازکلاس بیرون،به استادگفتم خسته نباشیداستاده به من گفت شماهم خسته نباشید بابت ۶تاخمیازه ی که کشیدی. کلی خجالت کشیدم مریم از تهران
موز خریدم، دونه ای 700تومن!
اگه وزن پوستش رو ضربدر700 تومن کنیم و تقسیم بر وزن کل موز کنیم، قیمت پوستش میشه 275 تومن!.
.
.
هیچی دیگه ، پوستش رو هم خوردم.... :))))
دیروز در اتوبوس دختری را دیدم با موهایی طلایی به او غبطه خوردم خیلی بشاش به نظر میرسیدهنگام پیاده شدن در راهروی اتوبوس می لنگید او فقط یک پا داشت و با عصا راه می رفت اما هنگام عبور لبخند می زد.... !!!خدایا مرا به خاطر گله هایم ببخش!من دو پا دارم...
پیاده شدم تا لواشک بخرم.جوانی که آن را می فروخت خیلی سرش شلوغ بود با او صحبت کردم.و هنگامی که او را ترک کردم گفت:"مرسی شما خیلی مهربان هستید . از صحبت با افرادی مثل شما لذت میبرم .من نابینا هستم"
خدایا مرا ببخش به خاطر ناشکری هایم من دو تا چشم بینا دارم!!!
مدتی بعد وقتی در خیابان قدم میزدم کودکی با چشمان آبی دیدم که ایستاده بود و بازی دیگران را تماشا می کردلحظه ای توقف کردم و گفتم: عزیزم تو چرا با آنها بازی نمیکنی؟بدون آنکه عکس العملی نشان دهد رو به رو را نگاه میکردفهمیدم که او نمیشنود...
خدایا !مرا ببخش به خاطر ناشکری هایم من دو گوش شنوا دارم دنیا از آن من است ...
خدایا مرا ببخش به خاطر گله هایم من سلامت هستم و قدرش را می دانم,اما خدایا ,همه مریضها رو به کرمت شفا بده....
كامپيوتر پسره يا دخمل؟
SPANISH Teacher was explaining to her class that in Spanish, unlike English, nouns are designated as either masculine or feminine.
معلم زن اسپانیایی داشت به شاگرداش توضیح میداد که اسامی در زبان اسپانیایی برخلاف انگلیسی مذکر و مونث هستند
11ماه گذشت...
بعضیا دلشون شکست..
بعضیا دل شکوندن...
خیلیا عاشق شدن...
خیلیا تنها...
خیلیا از بینمون رفتن..
خیلیا بینمون اومدن..
گریه کردیم و خندیدیم..
زندگی برخلاف ارزوهامون گذشت...
تفریبا10 روز مونده؛10 روز از اون همه خاطره..
ارزو دارم نوروزی که پیش رو داری؛آغاز روز هایی باشد که ارزو داری...
یه بار هم رفتم دست کشیدم رو آفتابه، ازش یه غول اومد بیرون . . .
بهم گفت آرزو کن، گفتم یه خونه میخوام، گفت خب منگل من اگه خونه داشتم که خودم تو آفتابه نمیخوابیدم!!!
حرفش خیلی منطقی بود لامصب!
مردی در هنگام رانندگی درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد
و مجبور شد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد...
هنگامی که سرگرم این کار بود ماشین دیگری به سرعت از روی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت
و آب مهره ها رو با خود برد....
مرد حیران مانده بود که چه کار کند؟ تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود...
در این حین یکی از دیوانه ها که از پشت نرده ها نظاره گر این ماجرا بود او را صدا کرد و گفت :
از 3 چرخ دیگر ماشین از هر کدام یک مهره باز کن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی !!!
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد
ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست میگوید و بهتر است همین کار را بکند
پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست ...
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد وگفت :
خیلی فکر هوشمندانه ای بود پس چرا توی تیمارستان انداختنت ؟؟؟؟؟
دیوانه لبخندی زد و گفت :من اینجام چون دیوانه ام اما احمق که نیستم
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را واداع کرد.
زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم.
همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند !!!
دقت کنید که اگر درحین رانندگی در شب مورد اصابت تخم مرغ به شیشه جلو قرار گرفتید از زدن برف پاک کن و پاشیدن آب به شیشه بپرهیزید!!
زیرا تخم مرغ با آب مخلوط شده و بصورت یک مخلوط شیری تبدیل می گردد که تا 92.5 درصد دید شما رااز بین می برد سپس شما مجبور به توقف در کنار جاده میشوید و در این موقع تبدیل به یک قربانی برای دزدان خواهید شد...!
این یک تکنیک جدید مورد استفاده توسط دزدان است و اخیرا سه مورد از این گونه سرقت در جاده های اطراف تهران گزارش شده است. یه موتور سوار که جعبه غذا پشتشه، خیلی ملتمسانه میاد کنارتون و میگه ممکنه به این شماره که روی جعبه نوشته، زنگ بزنین و بهشون بگین که من آدرس رو پیدا نکردم. نمی*تونم غذا رو برسونم... موبایلم همراهم نیست!
خب شما هم پیش خودتون میگین فقط یه زنگه دیگه... موبایلمم هم که پیش خودمه. بعد که زنگ می*زنین یه خانوم از اونایی که خیلی تند حرف میزنن میگه یعنی چی که پیدا نکرده؟؟؟!؟ اگه ممکنه یه دقیقه گوشی رو بدین بهش تا من آدرس رو دوباره باهاش چک کنم. بعد هم هی حرفشو تکرار می*کنه و تند و تند حرف می*زنه....
خب معلومه دیگه موتور سوارم به محض این که گوشی تون رو بگیره فرار میکنه.
لطفاً موضوع را برای تمامی دوستان حتی کسانی که رانندگی نمی کنند نیز بفرستید
سر گروهبان یه پادگان آموزشی رو کرد به گروهان تحت امرش و گفت:
همه ی شما به خاطر بی نظمی و سرپیچی از دستور باید تنبیه بشید ،
زود نفری ده بار روی زمین شنا برید وشروع کرد به شمردن:
یک،دو،سه،چهار،پنج،شیش،هفت ،هشت،نه…نه…نه…نه…نه…و
همینطور به گفتن عدد نه ادامه داد!
بعد از چند دقیقه یه لبخند کجکی زدو گفت:
میدونم الان دارین تو دلتون بهم فحش میدین ولی این اونیفرمی که تنمه ضد فحشه!
یهو یه صدا از بین گروهان به گوشش خورد:
مگه مامانت هم اونیفرم میپوشه
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اموزش همه چیز
و آدرس
javad0111.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.